چرا طلا با ارزش است؟
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۱۷۵۷۱
عصر ایران؛ احمد فرتاش - مورخان گفتهاند که چراغ "تاریخ" تا ده هزار سال قبل را به ما انسانهای امروزی نشان میدهد. قبل از ده هزار سال قبل را باید زیر نور کمسوتر "باستانشناسی" ببینیم. ده هزار سال قبل، تقریبا آغاز "انقلاب کشاورزی" در زندگی بشر بود.
اما تاریخ به دو قسمت "تاریخ مکتوب" و "تاریخ نامکتوب" تقسیم میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آغاز تاریخ مکتوب تا به امروز، طلا همواره فلزی گرانبها بوده است. فلز گرانبها از نظر شیمیدانان، عنصر شیمیایی نادری است که ارزش اقتصادی بالایی دارد. اما عنصر شیمیایی یعنی چه؟
عنصر شیمیایی، مادۀ خالصی است که اتمهای سازندهاش دارای تعداد پروتونهای برابری در هستۀ خود باشند. تعداد پروتونها یعنی "عدد اتمی" هر عنصر. اتمهایی که دارای تعداد پروتونهای برابر (عدد اتمی برابر) باشند، ویژگیهای شیمیایی یکسانی دارند.
مثلا عدد اتمی هیدروژن 1 است و عدد اتمی هلیوم 2. و این یعنی هیدروژن 1 پروتون دارد و هلیوم 2 پروتون. پروتونها نیز در هستۀ اتم قرار دارند. عدد اتمی طلا 79 است. یعنی عنصر طلا در هستۀ اتم خود 79 پروتون دارد.
طلا در واقع یک عنصر شیمیایی است مثل هیدروژن و اکسیژن و کربن و هلیوم و سایر عناصری که در "جدول تناوبی" وجود دارند. عنصر شیمیایی را معمولا به اختصار "عنصر" مینامند. عنصر طلا در جدول تناوبی با نماد شیمیایی Au مشخص شده (در گروه 11 و دورۀ 6 جدول) و عدد اتمی آن 79 است
فلز گرانبها، چنانکه گفتیم، عنصر شیمیایی نادری است که ارزش اقتصادی بالایی دارد. طلا عنصری کمیاب در طبیعت است و همین یکی از دلایل با ارزش بودن آن است. اما دلایل دیگری هم درکارند.
طلا رنگ متمایزی نسبت به سایر عناصر و فلزات دارد. یعنی زیباتر از آنها به نظر میرسد. حداقل از نظر بشر چنین است.
علاوه بر این، طلا در برابر "زنگ زدن" یا "خوردگی" مقاوم است. وقتی میگوییم فلان فلز زنگ زده، یعنی با محیط اطرافش واکنش شیمیایی یا الکتروشیمیایی داشته و در اثر این واکنش، خواص آن تغییر پیدا کرده است. این تغییر خواص، معمولا مخرب و زیانبار است و از کیفیت فلز میکاهد.
واکنش شیمیایی فرایندی است که طی آن ساختار ذرههای تشکیلدهندۀ مواد اولیۀ یک شیء، دچار تغییر میشود و در واقع یک یا چند مادۀ شیمیایی به یک یا چند مادۀ شیمیایی دیگر تبدیل میشوند. این تبدیل و تبدل، غالبا به زیان سازههای بشری است و در طبیعت نیز از کیفیت مواد سازندۀ هر شیئی، میکاهد. اگرچه گاهی هم خلاف این است.
یکی از قدیمیترین آثار خوردگی یا زنگزدگی مربوط به دیوار آهنی قفقاز است که به دستور کوروش هخامنشی ساخته شد. روی این دیوار را با مس پوشانده بودند و بعد از مدتی طولانی، بالاخره آثار خوردگی در ورقههای مسیِ روی این دیوار بزرگ، آشکار شد.
زنگ آهن شناخته شدهترین مثال خوردگی است. واکنشپذیری با محیط اطراف در آهن بیشتر از مس است و اینکه کوروش روی دیوار آهنی قفقاز را با مس پوشانده بود، تصمیم درستی بوده. وگرنه آثار زنگزدگی در دیوار بسیار زودتر آشکار میشد و در واقع دیوار قفقاز زودتر رو به تخریب میرفت.
اگر کوروش کبیر طلای کافی در اختیار داشت و کل آن دیوار را به جای آهن با طلا میساخت، دیگر نیازی نبود که دستور دهد روی دیوار را با مس بپوشانند. دیوار طلایی، باقی میماند و دچار زنگزدگی هم نمیشد.
واکنشناپذیری با دیگر عناصر، یکی از خواص طلا است و به همین علت طلا دچار خوردگی یا زنگزدگی نمیشود و زیبایی و کیفیتش از دست نمیرود.
اما عنصر فلزیِ طلا در طبیعت کمیاب است و قاعدتا کوروش نمیتوانست دیوار عظیم قفقاز را با طلا بسازد. اگر هم میساخت، احتمالا دیوار را به سرعت میدزدیدند!
علاوه بر رنگ متمایز (یا زیبایی) و مقاومت در برابر خوردگی، دلیل دیگری که طلا را یک فلز با ارزش کرده، این است که طلا این قابلیت را دارد که به صورت رشتههای بسیار کوچکی درآید. این خاصیت طلا در ساخت جواهرات کاربرد بسیار مهمی دارد.
طلا همچنین در دندانپزشکی و صنایع الکترونیک هم کاربرد دارد. این فلز، رسانایی الکتریکی بالایی دارد و به همین دلیل در سیمکشی الکتریکی کاربرد دارد. یعنی ما روشنایی خانههایمان را تا حدی هم مدیون طلا هستیم.
سیمکشی الکتریکی معنای روشنی دارد ولی دقیقا یعنی نصب سیمهای برق و سایر تجهیزات وابسته مانند کلیدها، تابلوهای توزیع، پریزهای برق و چراغهای روشنایی در یک ساختمان. این ساختمان میتواند خانۀ ما و یا رستورانی که در آن غذا میخوریم و یا هتلی که تعطیلات خود را در آن سپری میکنیم و یا سالن سینما یا تئاتر یا کنسرتی باشد که در آن حضور داریم.
فلزات گرانبها، جدا از واکنشپذیری کمتر و جلای بیشتر (که این خاصیت موجب زیباتر بودن آنها نسبت به سایر فلزات است)، ویژگی مهم دیگری نیز دارند و آن عبارت است از نرمتر بودن یا شکلپذیری بیشتر. یعنی در قیاس با سایر فلزات، مفتولشدنیتر هستند و دمای ذوب بالاتری دارند.
به همین دلیل طلا و نقره و پلاتین و پالادیوم و رودیوم، که همگی فلزاتی گرانبها و کمیاب هستند، در سیمکشی الکتریکی و کلا در صنعت کاربرد دارند.
دربارۀ شکلپذیری طلا باید گفت که طلا شکلپذیرترین فلز است. یک گرم طلا را میتوان آن قدر چکش زد تا به اندازۀ یک ورق با مساحت یک متر مربع پهن شود.
کاربرد دیگر طلا در ساخت لباس فضانوردان است. طلای چکشخوردهای که به صورت ورقهای بسیار نازک درآمده، میتواند آن قدر نازک شود که نهایتا به شیئی شفاف بدل شود. این ورقهای شفاف (یا نیمهشفاف)، پرتوهای فروسرخ (مادون قرمز) را بازمیتابانند.
این ویژگی به کار ساخت لباسهای محافظ در برابر پرتوهای فرو سرخ یا پرتوهای گرمایی میآید و به همین دلیل طلا در ساخت لباس فضانوردان کاربرد دارد زیرا فضانوردان به لباسهای محافظ در برابر گرما یا در برابر خورشید نیاز دارند.
برآورد میشود که در طول تاریخ بشر تا سال 2012 در مجموع 174 هزار تن طلا استخراج شده است که از این مقدار 50 درصد آن به صورت جواهرات، 40 درصدش به صورت شمش و سکه و 10 درصد آن هم در بخش صنعت نگهداری میشود.
واحد اونس، که یکی از واحدهای جرم است، برای اندازهگیری طلا و سایر فلزات گرانبها استفاده میشود. واحد اندازهگیری طلا، دقیقا «انس تروا» است. «یک اونس طلا» اندکی بیشتر از 31 گرم است.
معدن "مورانتو" در ازبکستان، از حیث میزان استخراج و تولید، بزرگترین معدن طلا در دنیا است و در سال 2020 دو میلیون اونس طلا تولید کرد. این معدن بیش از 3/3 کیلومتر طول و 5/2 کیلومتر عرض و حدود 600 متر عمق دارد و ذخایر طلایش بیش از 150 میلیون اونس برآورد شده است. و این تقریبا یعنی 4 میلیارد و 650 میلیون گرم طلا.
طبق برآوردی که در بالا به آن اشاره کردیم، در طول تاریخ، تا سال 2012 میزان طلای استخراج شده به دست بشر، تقریبا 174 میلیارد گرم بوده است. و در دو سه سال گذشته نیز، فقط در معدن مورانتو سالانه بیش از 4 میلیارد گرم طلا به آن 174 میلیارد گرم اضافه شده است.
تولید طلا در جهان در مجموع روندی رو به افزایش داشته است و بخش بزرگی از تولید طلای دنیا از دهۀ 1880 تا کنون، در آفریقای جنوبی انجام شده است.
آمریکا، اندونزی، جمهوری دومینیکن، کنگو، مالی، گینۀ نو نیز معادن طلای قابل توجهی دارند.
بزرگترین معدن طلای ایران معدن زرهشوران در استان آذربایجان غربی است. معدن طلای آقدره هم دومین معدن طلای بزرگ ایران است که این یکی نیز در استان آذربایجان غربی قرار دارد. معادن "انجیرک تفتان" در سیستان و بلوچستان و "موته" در اصفهان نیز جزو معادن طلای بزرگ ایراناند.
معدن طلای زرهشوران
در ایران تقریبا سالی 12 تن طلا تولید میشود و 24 معدن فعال طلا موجود است. در ترکیه با 18 معدن فعال طلا، سالی 42 تن طلا تولید میشود.
تولید طلا عاری از آلودگی نیست. سنگ معدن این عنصر، علاوه بر طلا، گاهی با سیانید سدیم آمیخته است. سیانید سدیم، زهری بسیار مهلک است که اندکی از آن میتواند به آسانی هر جانداری را از پای درآورد. در فرایند جهانی استخراج سنگ معدن طلا، بخشی از سیانید سدیم وارد رودخانهها شده و آلودگی و مرگ آبزیان را رقم زده است. زیستشناسان این رویدادها را فاجعههای گستردهٔ زیستمحیطی دانستهاند.
گفتیم که طلا بسیار نرم است. وقتی میگوییم طلای 24 عیار، یعنی طلای خالصی که نرمی بسیار بالایی دارد. این طلا را با فلزهای دیگر آلیاژ میکنند تا مستحکم شود و فرم خاص و مطلوب یک جواهر را پیدا کند. مس رایجترین فلز در آلیاژهای طلا است. طلای 18 عیار یعنی 18 واحد طلا و 6 واحد مس (یا فلزی دیگر).
اما آلیاژ دقیقا یعنی چه؟ آلیاژ مخلوط یا "محلول جامد فلزی" است که تشکیل شده از یک فلز اصلی یا فلز پایه، به علاوۀ یک یا چند عنصر فلزی یا غیرفلزیِ دیگر. مثلا "فولاد" آلیاژِ آهن با کربن است. طلاهایی که جزو زیورآلات مردم محسوب میشوند، در واقع آلیاژهایی هستند که فلز پایهشان طلا است و فلزهای دیگری نیز دارند.
میزان طلای موجود در هر آلیاژ، از واحد 24 یا واحد 1000 بیان میشود. دربارۀ طلای 18 عیار که توضیح دادیم، اما برای درک واحد 1000 باید گفت که شمش طلا در واقع طلای خامی است که حداقل عیار آن 995 و حداکثر آن 99/999 است. هر چه عیار شمش بالاتر باشد، ارزش آن بیشتر میشود. تقریبا نیمی از طلای دنیا نزد دولتها به صورت شمش نگهداری میشود.
کاربرد طلا در گوهرسازی، در هند و چین و آمریکا بیش از سایر کشورهاست. ترکیه و عربستان و روسیه و امارات و مصر و اندونزی و بریتانیا نیز جزو کشورهای پیشتاز جهان در این زمینهاند.
مطلوبیت طلا نزد بشر، در قرن نوزدهم موجب ظهور جنبش جهانی "جویندگان طلا" شد. جویندگان طلا عمدتا در سالهای 1840 تا 1900، در آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی و استرالیا و جزایر هاوایی درگیر تب طلا بودند و شانس خودشان را برای بالا رفتن از نردبان ثروت امتحان کردند.
جویندگان طلا
و نهایتا، بد نیست بگوییم که نماد شیمیایی طلا (Au) از نام لاتین طلا aurum به معنای "درخشش سپیدهدم" گرفته شده است. شاید به همین دلیل است که اکثر آدمها با دیدن طلا، چشمهایشان برق میزند!
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: عنصر شیمیایی همین دلیل پروتون ها معدن طلای گران بها زنگ زدگی عدد اتمی معدن طلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۱۷۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرور یک تجاوز شیمیایی
واکنش عراق در حلبچه بیش از آنکه به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایتهای جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچگونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!
به گزارش ایسنا، استراتژی تعقیب متجاوز در جبهه شمالی بر این اساس طراحیشده بود که با پیشروی در شمال سلیمانیه، در منطقه عمومی ماووت، هدفهای پیشبینیشده تحقق یابد، لیکن بروز مشکلاتی در آن منطقه که عمدتاً ناشی از موانع طبیعی بود، طراحان نظامی را به این نتیجه رساند که محور حلبچه را جایگزین محور ماووت کنند.
با توجه به این نکته که تصرف حلبچه خود هدف مستقلی بود، ضمن اینکه گامی بهسوی مرکز استان نیز محسوب میشد؛ بر این اساس، عملیات حلبچه (والفجر ۱۰) با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران، در سه محور و در چهار مرحله (از تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۲۳) اجرا شد.
ابتدا با تلاش طاقتفرسای مهندسی، ارتفاعات سخت گذر، مناسب عبور شد، سپس عملیات آغاز گردید. در این عملیات رزمندگان موفق شدند با استفاده از غفلت دشمن، ارتفاعات مرزی را پست سر گذرانند و شهرهای بیاره، طویله، دوجیله، خرمال و حلبچه را تصرف کنند.
بهاینترتیب مقدمات تصرف سد دربندیخان و نیز انسداد جاده مهم سلیمانیه فراهم آمد. پیشبینی میشد که تصرف این منطقه وسیع، نیروهای احتیاط دور ارتش عراق را از جنوب راهی شمال کند و در این زمین، همچون زمین شلمچه و فاو، آسیب فراوانی به ارتش عراق وارد آید؛ لیکن سرفرماندهی ارتش عراق حاضر نشد برای بازپسگیری منطقه حلبچه، یگانهایی را که در جنوب آماده نگهداشته بود، وارد عملیات کند بلکه برای مقابله با رزمندگان، به سلاحهای کشتارجمعی متوسل شد و صرفاً یگانها و نیروهای منطقهای خود را وارد نبرد کرد که آنها نیز کاری از پیش نبردند.
بهعبارتدیگر، واکنش عراق در حلبچه بیش از آنکه به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایتهای جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچگونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!
در نیم روز ۱۳۶۶/۱۲/۲۶درحالیکه انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را بهقصد ایران ترک میکردند، به دستور حکومت عراق، نیروی هوایی این کشور، مردم منطقه و خصوصاً روستای انب را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که براثر آن حدود ۵۰۰۰ نفر کرد عراقی به شهادت رسیدند.
اسدالله احمدی؛ راوی نیروی زمینی سپاه که حدود یک ساعت پس از شروع بمبارانها به این منطقه آمده بود، مشاهدات خود را اینگونه نوشته است:
«بهاتفاق برادر علیرضا ایزدی؛ راوی قرارگاه فتح جهت مشاهده نتیجه بمباران، به منطقه مذکور رفتیم. شهر و جادههای منتهی به آن بمبارانشده و محل اصابت بمبها به قطر ۷، ۸ متر و به عمق حدود ۲ متر، حفرههایی ایجاد کرده بود.
مقدار زیادی البسه و لحاف و تشک و وسایل زندگی روی جاده ریخته بود. در نزدیکی یک خودرو نظامی عراقی که در حال سوختن بود، به جنازه ۴ نفر که ۲ نفرشان زن بودند و یک نفرشان پسر جوان حدود ۱۴، ۱۵ ساله و یک دختربچه ۶، ۷ ساله برخوردیم.
در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکاییها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آنها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار دادهاند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.
یکی از جنازهها متعلق به دختری بود که از سینه به بالای بدنش وجود نداشت. جنازه دیگر مربوط به یک زن، یک پسرک جوان و یک کودک بود که در حاشیه جاده افتاده بودند.
در این حال صدایی حواس بنده را متوجه جنازه نزدیک مان کرد. با دقت، ولی با شک و تردید خمشده و بار دیگر منتظر شنیدن صدایی شدم. بار دیگر صدایی ضعیف به گوشم رسید. متوجه شدم کودک زنده است. درصدد برآمدیم تا بهگونهای به او کمک کنیم. کودک به پهلو افتاده بود.
از موهای خرمایی و بلندش معلوم بود که دختر است، صورتش خونآلود و ترکشی به بینیاش اصابت و کاملاً نوک بینیاش را سوراخ کرده بود. قسمتی از موهای سر و آسفالت زیر سر دخترک خونی بود. کمی دقت کردم دیدم نفس میکشد و یک ترکش نسبتاً بزرگ نیز به ساق پای راستش اصابت کرده بود.
از فاصله ۱۰۰ متری متوجه شدیم که یک خودرو به ما نزدیک میشود. این خودرو ازجمله امکانات از صدها خودروی بهجامانده نیروهای عراقی بود که توسط یکی از برادران لشکر ۸ نجف به سمت ما آورده میشد تا احیاناً به عقب منتقل شود.
با علامت دست ما ایستاد. اتفاقاً آمبولانس بود. به راننده گفتیم احتمالاً بیمارستان شهر حلبچه فعال است. وی پذیرفت تا کودک را به حلبچه برساند. برادر ایزدی یک تشک ابری پیداکرده و به کف ماشین انداخت، سپس دخترک را در کف آمبولانس گذاشتیم، در این حال دخترک چشمش را باز کرد و دچار تهوع شد.
برادر ایزدی با پارچهای صورت او را پاک کرد. دخترک درحالیکه دو دستش را به حالت سپر مقابل سینه و صورت خود گرفته بود؛ با وحشت نگاهی کرد و کلمهای به زبان جاری کرد. با دست به حالت نوازش به وی اشاره کردیم که ناراحت نباشد و نترسد و با زبان نیز همین کلمات را تکرار کردیم.
مقداری زیر سر دخترک را درست کردیم و برادری که ماشین را آورده بود، پشت فرمان نشست و ماشین را به حرکت درآورد. بنده و برادر ایزدی بهاتفاق درحالیکه متأثر بودیم، از کنار جاده از داخل زراعتی که احتمالاً زراعت جو بود بهطرف تپه میرآوه که قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی و لشکر ۸ بود، حرکت کردیم.
دوگانگی در سیاست خارجی آمریکا
در بهار سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ هجری شمسی)، درحالیکه واشنگتن برای جنگ با عراق آماده میشد، جورج دبیلو بوش؛ رئیسجمهور وقت آمریکا، آشکارا از عبارت: کسی که مردم خود را بمباران شیمیایی کرده برای صدام استفاده میکند و در واقع بهطور مستقیم به رویداد حلبچه اشاره میکند.
چند ماه بعد نیز یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه در گفتوگو با روزنامهنگاران درباره سیاست آمریکا گفت:
در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکاییها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آنها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار دادهاند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.
سخنان این شهروند عراقی، دیدگاه درستی بود که در آن زمان ارزش تعمق و بررسی داشت. در اوت ۲۰۰۲ م (مرداد ۱۳۸۱) نیز نیویورکتایمز در یکی از عنوانهای خبریاش نوشت: افسران آمریکایی میگویند بهرغم استفاده عراق از گاز شیمیایی، آمریکا همچنان در جنگ به این کشور کمک میکرد.
این مقاله همچنین با افشای یکی از برنامههای مخفی آمریکا نوشت: آمریکا در حالی در طرحریزیهای حساس به عراق کمک میکرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا میدانستند فرماندهان عراقی در جریان نبردهای سرنوشتساز جنگ ایران و عراق از جنگافزارهای شیمیایی استفاده خواهند کرد.
پاتریک تایلر؛ رئیس دفتر روزنامه تایمز در واشنگتن در این مقاله به گفتههای سرهنگ والتر پاتریک لانگ (از افسران ارشد سابق اطلاعات نظامی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا) استناد میکند که بدون افشای جزئیات مسائل دارای طبقهبندی و در توجیه این اقدام گفته است:
جامعه اطلاعاتی آمریکا برای آنکه مطمئن شود عراق در جنگ شکست نخواهد خورد بهجز کمک به این کشور چاره دیگری نداشت.
منابع:
۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، ص ۹۹
۲-ایزدی، یدالله، روزشمار جنگ ایران و عراق: عملیات والفجر ۱۰ (کتاب پنجاه و چهارم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۲، صص ۱۹۵، ۱۹۶
۳-هیتلرمن، یوست ار، رابطه زهرآگین؛ آمریکا و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۳۹۲، صص ۳۸۸، ۳۸۹
انتهای پیام